مقطع كارشناسی زمین شناسی دارای 184 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقطع كارشناسی زمین شناسی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی ارائه میگردد
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي مقطع كارشناسی زمین شناسی،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن مقطع كارشناسی زمین شناسی :
مقطع كارشناسی زمین شناسی
فهرست مطالب:
-تعریف علم زمین شناسی
– تاریخچه دانش زمین شناسی در ایران
– جایگاه زمین شناسی ایران
– رخدادهای زمین ساختی در ایران زمین (تكامل ژئودینامیكی در ایران)
– نئوتتیس
– زون البرز
– البرز
– تاریخچه چینه ای البرز
1- سازند سلطانیه
2- سازند باروت
3- سازند زاگون
4- سازند لالون
5- كوارتزیت كامبرین (راس)
6- سازند میلا
7- سازند جیرود
8- سازند مبارك
9- سازند دورود
10-سازند روته
11-سازند نسن
12-سازند الیكا
13-سازند شمشك
14-سازند دلیچای
15-سازند لار
16-سازند آبناك
17-سازند تیزكوه
18-سازند كرتا سه بالایی
19-سازند فجن
20-سازند زیارت
21-سازند كرج
22-سازندكند
23-سازند قرمز پایینی
24-سازند قرمز بالایی
25-نهشته های پلیوسن-كواترنری
26-كواترنری
– سنگ شناسی آذرین منطقه البرز
– نگرش به تصادم های تكتونیكی و جانوران گذشته منطقه مركزی –غربی رشته كوه البرز در ایران
– زمین ساخت البرز
– نگاهی دیگر به تكتونیك محدوده البرز با تمركز بر تهران
– جایگاه و ویژگی های زمین شناسی استان تهران
– نقش گسله شمال تهران در تكوین حوضه های رسوبی البرز مركزی و ایران مركزی
– نگاهی به تكتونیك البرز با تمركز بر دماوند
– زمین شناسی اقتصادی
– زمین شناسی اقتصادی محدوده تهران
– زمین شناسی اقتصادی ناحیه شرق تهران
– زمین شناسی اقتصادی ناحیه دماوند
– ذخایر ومنابع معدنی موجود در ایران
– منابع اقتصادی ایران ازدیدگاه جهانی
– اطلاعاتی در مورد برداشت ها وچگونگی عملكرد در عملیات صحرایی
– گزارش كارصحرایی مناطق بازدید شده
– جلسه اول :فیروز كوه
– جلسه دوم: خسروان
– جلسه سوم: كند
– جلسه چهارم: افجه
– جلسه پنجم: لالون
– جلسه ششم: امامزاده داود
– جلسه هفتم: كرج
– جلسه هشتم: روته
– جلسه نهم: شرق زیاران
– جلسه دهم: گردنه امامزاده هاشم –دماوند
– GPS به زبان ساده
– GIS (مبانی دورسنجی)
– ضمیمه عكس
– ضمیمه مقالات
– ضمیمه نقشه ها
– منابع
– تعریف علم زمین شناسی:
علوم زمین به معارف یا شناختهایی اطلاق می شود كه مسائل مربوط به زمین از قبیل: منشا آن ساختمان تركیب وتحولات گذشته وحال و.. را مورد مطالعه قرار میدهد. هدف این علم ،شناسایی ومطالعه تئوری های پیدایش زمین، وضعیت زمین در فضا ،تاریخ زمین شناسی، شكل وابعاد زمین ،مشخصات فیزیكی وشیمیایی، مواد تشكیل دهنده آن، بررسی عواملی كه در وضعیت زمین تاثیر دارند و درآخر مطالعه شناسایی مواد مفید زمین ونحوه اكتشاف واستفاده از آنهاست.
-علم زمین شناسی و ارتباط آن با سایر علوم:
شیمی
|
فیزیك شیمی
|
فیزیك
|
|
ژئوشیمی
|
|
ژئوفیزیك
|
|
بیوشیمی
|
|
زمین شناسی
|
|
استروفیزیك
|
|
ژئوبیولوژی
|
|
جغرافیای قدیم
|
|
بیولوژی
|
|
زمین شناسی تاریخی
|
|
نجوم
|
-تاریخچه دانش زمین شناسی در ایران:
بشر از گذشته های دور به این واقعیت پی برده كه استفاده بهینه از زمین می تواند در برقراری تعادل و سیاست خودكفایی، انسانها و كشورها ،نقش بسیار سازنده ای داشته باشد. استقلال سیاسی ،اقتصادی و حتی فرهنگی كشورها در گرو استفاده صحیح از زمین است در نتیجه مطالعات زمین شناسی یكی از بنیادیترین برنامه های دولتهاست كه پایه گذار علومی به نام علوم زمین شده كه در حال حاضر در بسیاری از مسائل رومزه تا مسائل پیچیده تكنیكی ،جایگاه بالایی پیدا كرده در بسیاری از كشورهای دنیا مراكز تحقیقاتی و اجرایی گسترده ،گاهی در حد یك وزارتخانه در این زمینه مشغول فعالیت هستند تا بتوانند به سوالهای موجود در مورد زمین، نحوه تشكیل ونحوه كاربرد برتر مواد معدنی بررسی و تحقیق كنند. به طوریكه امروزه زمین شناسی علم مستقلی شده كه باسایر علوم پایه مثل فیزیك، شیمی، ریاضی، پیوند تردیك دارد وهم چنین با نجوم تا برای ایجاد محیط امن وسالم رسالت خود را به نحو احسن انجام دهد.در ایران هم این كار از وظایف دولتی است كه این مهم برعهده سازمان زمین شناسی كشور است.
پیشرفت زمین شناسی در ایران مقاطع متفاوتی را طی كرده كه به اختصار عبارتند از :
1-مقطع زمانی معدن كاری كهن: كه در ایران به عنوان معدن كاری شدادی معروف است
2-مقطع پیدایش نفت در زاگرس: از این زمان بررسی های زمین شناسی خصوصا در ناحیه زاگرس روند اصولی و استاندارد پیدا كرد ولی متاسفانه در سایر نقاط ایران روش های معدن كاری كهن همچنان مرسوم بود.
3-مقطع فعلی: كه به لحاظ ضرورت های انكار ناپذیر قانون تاسیس سازمان زمین شناسی در 1338 تصویب واین سازمان از سال 1341 فعالیت های خود را آغاز كرد و تاكنون هم ادامه یافت كه در نتیجه تلاش های به عمل آمده در حال حاضر از سطح كشور كه با 121 برگ نقشه پوشیده می شود اطلاعات جامعی را داریم و از حدود 70% رویه سطح كشور هم اطلاعات زمین شناسی به مقیاس قابل دسترسی است.
جدا از نقشه های زمین شناسی بخشی از اطلاعات به پژوهشها و اكتشافات معدنی اختصاص دارد. جدا از سازمان زمین شناسی كه وظیفه اصلی مطالعات زمین شناسی را بر عهده دارد مراكز آموزش عالی، وزارت نفت،وزارت نیرو و… متناسب با اهداف خودشان در زمینه فعالیت زمین شناسی حضور دارند. استفاده از منابع موجود از طریق سایت اینترنتی سازمان زمین شناسی www.GSI.org.IR و پایگاه ملی داده های علوم زمین كشور به آدرس www.NGD.IR قابل دسترسی است.
-جایگاه زمین شناسی در ایران:
بر این باور هستیم كه ایران در بخش میانی كوهزاد آلپ-هیمالیا است كه از سواحل شرقی اقیانوس اطلس آغاز می شود و پس از عبور از قسمتهای جنوبی اروپا، از آلپ ،مجارستان ،تركیه و ایران و افغانستان ، تبت ، برمه تا جزایر اندونزی در كنار اقیانوس آرام ادامه دارد. در مورد نحوه تشكیل كوهزاد آلپ- هیمالیا دو فرضیه یا تئوری وجود دارد:
الف) بزرگ ناودیس تتیس :(ژئوسنكینال ها)
در این نظریه تصور بر این است كه در 5/1 تا 8/0 میلیارد سال پیش در سطح كره زمین یك ابر قاره یا بزرگ زمین به نام Megagea (مگاژا) وجود داشته ولی در این زمان در اثر پدیده اشتقاق(Rifting or spreding) ابر قاره یاد شده به دو قاره جداگانه تقسیم شده كه به قاره جنوبی گندوانا Gond wana و به قاره شمالی Eurasia یا اراسیا و برای اقیانوس از این اشتقاق با الهام از الهه اقیانوسها تتیس گفته شده این زمین شناسان تتیس را زادگاه كمربند كوهزایی آلپ- هیمالیا گزارش كرده اند. براساس این فرضیه ،كوههای البرز ،در شمال ایران به لحاظ داشتن سنگهای آتشفشانی گسترده نوع ایوژئوسنكینال (دارای سنگهای آتشفشانی ) است. زاگرس به دلیل نداشتن سنگهای دولكانیكی از نوع ژئوسنكینال است و بالاخره ایران مركزی توده ای مقاوم به نام (Median mass) یا توده میانی است. اما این نظریه در مورد ایران و شرایط آن صدق نمی كند ودلایل آن عبارتند از:
1- سنگهای پركامبرین پسین تا (تریاس میانی ) در محیط های كنار قاره ای وحتی محیط های قاره ای وتبخیری انباشته شده اند و در بعضی از مقاطع زمانی نسبتا طولانی، هیچ گونه نشانه ای از رسوبگذاری و محیط های بزرگ ناودیسی، در زمان گذشته شده وجود ندارد.
2- سنگهای(تریاس پسین) در محیط های كولابی و مردابی انباشته شده اند نه در بزرگ ناودیس ،در نتیجه تكمیل حوضه های رسوبی ایران با نظریه بزرگ ناودیس ها هماهنگی ندارد.
ب) نظریه تكتونیك صفحه ای (P.T):
براساس این نظریه البرز ایران مركزی متعلق به قاره اوراسیا وزاگرس متعلق به قاره گندوانا است. 3 عامل در ارائه این تئوری نقش داشته اند : 1- تفاوت چینه شناسی سنگهای با سایر نقاط ایران 2-وجود سنگهای افیولیتی در امتداد راندگی اصلی زاگرس خصوصا در دو ناحیه كرمانشاه ونی ریز 3-وجود كمان ماگمایی(Magmatic ARC) ارومیه –بزمان
اضافه می كنیم كه این زمین شناسان بر این باور هستند كه در محل راندگی اصلی زاگرس اقیانوسی وجود دارد كه همراه با افیولیت زایی (تشكیل پوسته اقیانوسی) است اما در زمان كرتا سه پسین این اقیانوس بسته شده و در اثر فرورانش پوسته اقیانوسی به زیر پوسته ایران مركزی فرورفته ودر اثر ذوب آن كمان ماگمایی ارومیه- بزمان تشكیل شده است.
وجود یك اقیانوس بین ورقه زاگرس و ایران مركزی، حتمی است. ولی بسیاری از ویژگیهای ورق ایران مركزی و البرز مشابه زاگرس و عربستان است كه حاكی از پیوند و تعلق ایران مركزی و البرز به قاره گندوانا است. معهذا مروری بر تاریخچه زمین شناسی ایران مركزی و البرز نشان می دهد كه بخش از ایران در فاصله پركامبرین تا تریاس پسین در حاشیه شمالی قاره گندوانا بوده ولی در زمان تریاس پسین از قاره گندوانا جدا و به قاره اوراسیا ،متصل شده و به همین لحاظ از تریاس پسین تا ، البرز وایران مركزی ویژگی های اوراسیایی داشته وبالاخره از كر تا سه به بعد، هر دو قاره اورسیا و گندوانا ، ویژگیهای مشترك اورسیایی-گندوانایی پیدا كردند
رخدادهای زمین ساختی در ایران زمین (تكامل ژئودینامیكی در ایران):
براساس داده های مغناطیس دیرینه و زمین ساخت دیرینه، 4 صفحه قاره ای در ایران تشخیص داده شده است كه عبارتند از:
صفحه ایران ،صفحه توران (اروپا آسیا)، صفحه عربستان (گندوانا) و صفحه هیرمند (افغانستان).
ایالتهای فلززایی موجود در ایران را میتوان نتیجه شرایط حاصل از زمین ساخت كششی( تشكیل كافت ها و اقیانوس ها ) و فشارشی (كمربند های كوهزایی) حاكم بین این صفحات دانست. ضمنا مرز صفحه ایران با صفحه توران توسط خط در شمالی ایران مشخص می شود (شكل).برخورد بین صفحات ایران وتوران در پایان تریاس میانی رخ داده است (لنش واشمیت 1984).خط درز ایران- توران از جنوب شرق كپه داغ شروع واز طریق لبه شمالی بینالود بطرف دریای خزر جنوبی كشیده می شود كه از روی بقایای افیولیتی قابل تشخیص است.
مرز میان صفحات ایران زمین و عربستان توسط روراندگی زاگرس مشخص می شود. علوی مرز بین این دو صفحه را در 200 كیلومتری شمال روراندگی زاگرس و در محل فرورفتگی های موجود بین سنندج- سیرجان وسهند- بزمان (كمبرند آتشفشانی ایران مركزی )می داند. برخورد بین این دوصفحه در میوسن رخ داده است. مرز بین صفحه ایران وصفحه هیرمند بخوبی مشخص نیست. فورستر (1978) و اوهانیان (1983) مجموعه های افیولیتی واقع در شرق ایران را مرز بین این دوصفحه می دانند. برخورد این دو صفحه در كرتاسه بالایی رخ داده است.
بطور كلی تكامل ژئودینامیكی در ایران به قرار زیر است:
پالئوتتیس :
مرز بین ایران وصفحه توران توسط خط درز شمالی ایران كه زمان رخداد واریسكن تا اوایل كامبرین تشكیل گردیده است مشخص میشود. محل این خط درز از روی بقایای افیولیتی مربوط به پالئوزوئیك كه در امتداد آن یافت می شود مشخص می گردد. این مجموعه های افیولیتی در واقع بقایای پالئوتتیس (پالئوزوئیك) می باشند كه طی تریاس بالایی (یا پرمین بالایی) در نتیجه فرورانش صفحه اقیانوسی پالئوتتیس وبرخورد صفحه اقیانوسی پالئوتتیس و برخورد صفحه گندوانا و صفحه آنگارالند (اشتوكلین 1974)جایگزین شدند. بقایایی از این اقیانوس در شمال غرب بینالود بصورت فرورفتگی خزر كه در واقع یك اقیانوس برجای مانده است مشاهده میشود. بر اساس داده های مغناطیسی دیرینه، موقعیت فعلی بخش شمالی ایران زمین همانند موقعیت آن در كرتاسه می باشد (ونسینك و واركمپ 1980) :بجز آنكه در مزوزوئیك در این منطقه اقیانوس پالئوتتیس وجود داشته است.
نئوتتیس:
طی زمان پركامبرین و پالئوزوئیك، ایران زمین وعربستان بخشی از گندوانا بوده اند وتوسط اقیانوس پالئوتتیس از صفحه توران جدا می شده اند. در اواخر پالئوزوئیك یا اوائل تریاس با بازشدن اقیانوس نئوتتیس، ایران از عربستان جدا شده و در پایان تریاس میانی با صفحه توران برخورد نموده است. فرورانش صفحه اقیانوسی عربستان به زیر صفحه ایران زمین در اواخر كرتاسه آغاز گردیده و برخودر بین این دوصفحه در نئوژن به پایان رسیده است. این برخورد بیشترین تاثیر را بر روی زمین ساخت ایران داشته است. در مسافتی بیش از 2000 كیلومتر، پوسته ضخیم شده و ضخامت آن در منطقه زاگرس به 50 تا 60 كیلومتر رسیده است (گیس وهمكاران 1984).
در كمربند ارومیه-دختر(كمربند آتشفشانی ایران مركزی یا سهند بزمان)،كانسارهای مس پورفیری درجنوب شرقی منطقه كه در آن صفحه اقیانوسی دارای شیب بیشتری است واقع می باشند (گیس وهمكاركان 1984).عكاشه و بركهمر (1984) دریافتند فاصله بین كمربند آتشفشانی ارومیه- دختر و تراست اصلی زاگرس از جنوب شرق بطرف شمال غرب افزایش می یابد و نتیجه گیری نموده اند كه در شمال غرب، صفحه اقیانوسی دارای شیب كمتری است.
در نظریه جدیدتر جلینی (2000) و وستفال و همكاران(2003) به تشكیل نئوتتیس 2 در شمال ایران مركزی اشاره می كنند وكمربند آتشفشانی شمال غرب (ارومیه –دختر) را حاصل فرورانش نئوتتیس دوم به زیر ایران مركزی می دانند كه تا پلیو-پلیستوسن ادامه داشته است .
بطور كلی تكامل ژئودینامیكی ایران را می توان نتیجه رخدادهای زمین ساختی در مناطق زیر دانست:
1)شمال ایران باز وبسته شدن اقیانوس هرسینین (پالئوتتیس ) بین صفحه توران در شمال وصفحه ایران مركزی شرقی در جنوب.
2)جنوب غرب و شمال غرب ایران، باز وبسته شدن اقیانوس نئوتتیس بین صفحه ایران در شمال و صفحه عربستان در جنوب.
3)منطقه مكران، فرورانش پوسته اقیانوسی عمان (بقایای نئوتتیس) به زیر ایران.
4)شرق ایران، باز و بسته شدن اقیانوس واقع بین بلوك هیرمند در شرق وبلوك لوت در غرب.
5)غرب لوت، باز وبسته شدن اقیانوس واقع در غرب صفحه لوت.
زون البرز:
كوههای البرز یك رشته شرقی –غربی نسبتا پیچ و خم دار را شمال ایران و جنوب دریاچه خزر تشكیل می دهد. رشته كوههای البرز خود بخشی از قسمت شمالی كوهزایی آلپ- هیمالیا در آسیای غربی به شمار می آید كه از شمال به حوضه فرورفته خزر واز جنوب به فلات مركزی ایران محدود می شود.
چینه شناسی:
براساس بررسی های داود زاده وهمكاران (1986) در فاصله زمانی پركامبرین پیشین و پالئوزوئیك زیرین در البرز دورخساره متفاوت دیده می شود و رخساره های كم عمق تبخیری ، دولومیتی و آهكی كم عمق و رخساره رسوبات درازگودال است كه رسوبات آواری و تخریبی شدید، رسوباتی از نوع فلیش و آتشفشانهای قلیایی و فوق قلیایی وحتی افیولیت را شامل می شود.واحدهای سنگی در پركامبرین پسین البرز بیشتر كربناتهای قاره ای مانند سازندهای بایندورو دولومیت سلطانیه و.. هستند ولی در حد بالایی كامبرین پیشین وكامبرین زیرین در البرز واحدهای آواری یا تخریبی قرمز رنگ سازند زاگون و ماسه سنگهای لالون مشاهده می شوند كه هر دو نهشته قاره ای بوده واز تخریب توده های گرانیتی ودگرگونی به وجود آمده اند.
رسوبات آهكی میلا كه از كامبرین میانی تا اردویسین زیرین در البرز گسترش دارند شرایط دریای كم عمق و یك رخساره ابر قاره ای را نشان می دهند. جنبش های زمین ساختی كالدونی كه یك فاز خشكی زایی بوده وسبب بالا آمدگی و بیرون زدگی وبیرون آمدن خزر جنوبی ونواحی البرز مركزی از آب و در نتیجه نبود رسوبگذاری را در اردویسین بالایی – سیلورین و دونین زیرین سبب شده است.
افتخارنژاد (1359) معتقد است طی زمانهای سیلورین و دونین زیرین گسل عطاری البرز شرقی و غربی ومركزی را جدا می كرده ولی در دونین بالایی، البرز شرقی و غربی با منطقه ایران مركزی در ارتباط بوده است.
وجود افق هایی از فسفات به سن دونین بالایی در هر سه حوضه بیانگر این واقعیت است. نامبرده معتقد است در فاصله زمانی سیلورین تا دونین بالایی البرز غربی و مركزی همراه با زاگرس به صورت یك بلوك در آمده و از البرز شرقی جدا شده است و در این فاصله زمانی در بخش وسیعی از البرز شرقی و ایران مركزی رسوبگذاری ممتدی صورت گرفته است وسازندهای نیور،پادها ،بهرام و.. به وجود آمده است.
در فرورفتگی خزر رسوبات زغال دار ژوراسیك زیرین چند برابر رسوبات معادل خود در قسمت مركزی ویال جنوبی رشته كوههای البرز ضخامت دارد.این فرورفتگی تا دوره كرتا سه ادامه داشته و گسترش فعالیت آتشفشانی كرتا سه به آن محدوده می شود. در كرتا سه با بالا آمدن البرز مركزی، جدا شدن فرورفتگی جنوبی از فرورفتگی شمالی خزر شروع می شود. طی زمان پالئوسن جنبشهای واقعی كه چین خوردگی البرز را به وجود آورده رخ داده وموجب تبدیل بخش شمالی البرز به خشكی گردیده است. در صورت كه فرورفتگی جنوبی، البرز گسترش یافته و همراه با فرورفتگی ایران مركزی بیش از چهار كیلومتر سازندهای آتشفشانی زیردریایی به سن ائوسن به وجود آمده است. دومین فاز كوهزایی در اوایل یا اواسط الیگوسن موجب مرتفع تر شدن البرز و فرسایش بیشتر قسمت مركزی كمربند البرز گردید. در پی آن فرونشستهای سریع و انباشته شدن رسوبات ضخیم مولاسی در زمان میو-پلیوسن و دوره كواترنری حادث شده است.
ماگماتیسم و متامورفیسم:
در پالئوزوئیك وابتدای مزوزوئیك فعالیت های آتشفشانی چندان مهمی رخ نداده است.ولی آتشفشان زیردریایی بسیار قوی ومهمی كه گدازه های آن اساسا آندزیتی بوده شاخص یال جنوبی البرز در ائوسن است.
جایگاه تكتونیكی:
رشته كوههای البرز بخش حاشیه فلات چین خورده وسیع ایران را تشكیل می دهند كه ساختار آن نتیجه دو كوهزایی مهم است. یكی كوهزایی پركامبرین (آسینیتیك) كه این دوره اساسا بوسیله دگرگونی كه بهم پیوستگی و سخت شدن پی سنگ ها را در پركامبرین منجر شده ونبودهای مهم چینه شناختی مربوط به قبل از دونین وقبل از پرمین كه به جنبشهای كوهزایی ویا ناآرامی های خشكی زایی به سن كالدونین یا هر سی نین نسبت داده شده مشخص می شود. دوم كوهزایی آلپی مربوط به دوران مزوزوئیك وسنوزئیك.
كانی زایی:
از مهمترین مواد معدنی شناخته شده در این رشته جبال می توان به ذخایر سرب روی ،مس ،كمی مولیبدن، بوكیست، رسهای نسوز، فسفات رسوبی، ذغال سنگ
.لاتریت، منگنز، فلورین ،باریت آلونیت، سیلیس و..اشاره نمود.
البرز:
پهنه رسوبی- ساختاری البرز شامل بلندی های شمال صفحه ایران است كه به شكل تاقدیسی مركب (Anticlinorium) در یك راستای عمومی خاوری- باختری، از آذربایجان تا خراسان، امتداد دارد.
از نگاه زمین ریخت شناسی مرز شمالی البرز منطبق بر تپه ماهورهای متشكل از نهشته های ترشیری و دشت ساحلی خزر است. ازنگاه زمین شناختی مرز شمالی البرز محدود به زمین درزتتیس كهن است كه از برخورد سنگ كره قاره ای البرز با سنگ كره توران درتر یاس پسین به وجود آمده است.ولی در بیشتر نقاط محل زمین مرز با ورق های رانده شده از شمال به جنوب پوشیده شده است. حد جنوبی البرز چندان روشن نیست. گسل تبریز (علوی ،1991) ،آنتی البرز (ریویه 1941) گسل گرمسار (بربریان 1375)گسل سمنان (نبوی 1365) وگسل عطاری (علوی نایینی ،1972) مرز جنوبی البرز دانسته شده اند. ولی چنین به نظر می رسد كه مرز شاخصی در مرز جنوبی البرز وجود نداشته باشد وگذر از پهنه ایران مركزی به پهنه البرز تدریجی باشد. از نظر كوه نگاری، مرز باختری البرز تا قفقاز كوچك و مرز خاوری آن تا كوه های پاراپامیسوس افغانستان (علوی 1991) گسترش دارد.
فراوانی سنگ های آتشفشانی و آذرآواری ترشیری، در دامنه جنوبی البرز سبب شده بود تا در نخستین نقشه زمین ساخت اروپا (خاین،1972) البرز بخشی از بزرگ ناودیس قفقاز –تركیه دانسته شود. ولی وجود سنگ های ماگمایی همسان با آن در دیگر نواحی ایران و به ویژه بادست یابی به یافته های بیشتری از زمین شناسی ایران، یقین شد كه بسیاری از واحدهای سنگ چینه ای البرز و ایران مركزی از دیدگاه رخساره و شرایط تشكیل همانند اند به گونه ای كه البرز را می توان چین های حاشیه ای ایران مركزی دانست كه در شكل گیری آن برخورد دو صفحه ایران وتوران و پیامدهای آن نقش اساسی داشته اند. همسانی البرز با ایران مركزی به ویژه در دامنه جنوبی بیشتر است ولی در دامنه شمالی تفاوت هایی دارد (اشتوكلین-1968 الف)
به ظاهر سرگذشت ساختاری وچینه ای البرز در همه جا یكسان نیست. به همین روجدا از واژه های جغرافیایی: البرز باختری ، البرز خاوری، البرز شمالی، البرزجنوبی،از نظر زمین شناسی از زیر زون هایی همچون ماكو-تبریز، رشت-گرگان،بینالود (نبوی 1355) وحتی كپه داغ یاد شده است كه نیاز به بازنگری دارند.برای نمونه زون رشت-گرگان كه شامل مناطق جنوبی دریای خزر است درشمال گسل البرز به گفته بهتر در شمال زمین درز پوشیده تتیس كهن قرار دارد و از این رو وابستگی آن به لبه جنوبی ورق توران به مراتب بیشتر است و یازون بینالود، خویشاوندی زمین شناختی بیشتری با ایران مركزی دارد تا البرز.مهم تر آنكه شرایط زمین شناختی حاكم بر كپه داغ بر البرز متفاوت است و از این رو شمول آنها در البرز توجیه علمی قوی ندارد.
تاریخچه چینه ای البرز:
در بسیاری از گزارش های زمین شناسی كهن ترین سنگ های البرز را دگرگونی های جنوب گرگان (شیت های گرگان) دانسته اند. افزون بر آن، دگرگونی های اسالم-شاندرمن(كلارك وهمكاران ،1975) وگاهی نیز سازند بریر (گانسر و هوبر-1962) واحدهای سنگ چینه ای پركامبرین البرز انگاشته شده اند. ولی امروزه یقیین شده است كه این دگرگونی ها بیشتر سنگ های پالئوزوئیك و یامزوزوئیك هستند كه در اثر زمین ساخت برخوردی تریاس پسین (رویداد سمیرین پیشین) و یا به طور همبری دگرگون شده اند. یافته های دیرینه شناختی امروز البرز ؛ گویای آن است كه كهن ترین سنگ های رخمون شده البرز سازند كهر است كه حاوی آكریتارك های نوپروتروزوییك پسین است.علوی (1991) با تكیه بر رخساره ها به ویژه زمین ساخت بر حوضه رسوبی البرز همه سنگ های البرز را به چندواحد زمین ساختی-چینه نگاشتی بزرگ و به شرح زیر تقسیم می كند.
1- توالی سكوی پركامبرین پسین- اردویسین
2- سنگ های ماگمایی(درونی و بیرونی) اردوپسین میانی-دونین
3- توالی فلات قاره دونین- تریاس میانی
4- نهشته های پیش خشكی تریاس بالایی-ژوارسیك میانی
5- توالی فلات قاره ژواراسیك میانی-كرتاسه با دو رخساره ناهمسان در البرز جنوبی و شمالی
6- مجموعه ماگمایی البرز به سن سنوزوییك، با تركیب شیمیایی كسیمی- قلیایی در البرز غربی –مركزی وقلیایی در البرز شرقی
7- رسوبات همزمان با كوهزایی سنوزوئیك، با دو رخساره ناهمسان در البرز جنوبی و شمالی گفتنی است كه هر یك از واحدهای یاد شده دربالا شامل چند یا چندین سازند است كه همگی در شرایط زمین ساختی خاص، با شرایط رسوبی- زمین ساختی مشابه انباشته شده اند. در حد فاصله پركامبرین پسین تا اردویسین پوسته قاره ای البرز جایگاه تكاملی دریای بر قاره ای (Epicontinental) كم عمق بوده است. بنا به گزارش اشتامفلی (1978) بربریان وكینگ (1981) سنگ های ماگمایی اردویسین –دونین معرف یك مرحله بازشدگی (opening stage) و جدایش (Breakup) سكوی پركامبرین پسین- پالئوزوییك پیشین البرزاند. در تریاس پسسین سنگ كره قاره ای البرز و ورق توران برخورد كرده ودر اثر این برخورد ضمن پایان گرفتن حیات فلات قاره پدیده های فراخاست دگرگونی جایگیری توده های گرانیتوییدی انجام وحوضه های رسوبی پیش خشكی تریاس پسین- ژوراسیك میانی شكل گرفته اند. بررسی دیرینه جغرافیای البرز نشان میدهد كه رسوبات پالئوزوئیك دامنه شمالی ستبر تراند ودر پاره ای نقاط همچون آمل كندوان ناپیوستگی رسوبی میان سنگ های پرمین و تریاس در كمترین اندازه است در ضمن ستبرای رسوبات زغال دارتر تریاس بالا- ژوراسیك میانی در دامنه شمالی چندین برابر دامنه جنوبی است و سنگ های كرتاسه بالایی حجم قابل توجهی سنگ های آتشفشانی دارند. این نكته ها نشان میدهند كه در زمان های پالئوزوییك-مزوزوییك حوضه رسوبی دامنه شمالی البرز عمیق تر از دامنه جنوبی بوده است.در حالی كه از سنوزوییك به بعد شرایط دیرینه جغرافیا تغییر عمده كرده و در حالی كه در دامنه شمالی گسلش، راندگی وفراخاست روی داده، در دامنه جنوبی البرز دریای پسرونده كم ژرفا و در حال فرونشستی وجود داشته است كه در آن چند هزار متر انباشته های آذرآواری- تخریبی همزمان با كوهزایی بر جای نهاده شده است.
البرز را میتوان براساس ویژگی های آن بر سه قسمت تقسیم كرد: 1) البرزشمالی 2)البرز مركزی 3)البرز جنوبی
كه در این مقال ما تنها به بررسی البرز مركزی خواهیم پرداخت:
ردیف چینه شناسی بخش جنوبی البرز مركزی مشتمل بر سنگ هایی با ضخامت حدود11000 تا 13000 متر و باسن از پركامبرین پسین تا كواترنری است. واحدهای سنگی رخ نموده در منطقه مورد مطالعه از قدیم به جدید به اختصار در زیر شرح داده میشوند.
1-سازند سلطانیه كامبرین – پركامبرین :
بر روی سازند كهر با ناپیوستگی (unconformity) ردیف ضخیم پركامبرین پسین –كامبرین (2500 متر) قرار گرفته است كه از رسوبات الپی نریتیك و یا قاره ای مشتمل برماسه سنگ های قرمز،شیل ها، دولومیت ها و مختصری سنگ آهك سازندهای سلطانیه ،باروت،زاگون، لالون ومیلا تشكیل شده است. سازند سلطانیه (ج.اشتوكلین،اروتنر .م.ح.نبوی،1964) قدیمی ترین واحد سنگی شناخته شده ردیف مزبور در منطقه مورد بررسی است و اگر چه رخنمون های كوچك وغالبا گسله و خرد شده ای از دولومیت های آن در نقشه زمین شناسی چهارگوش تهران با مقیاس …،250:1 :1 و در جنوب روستای مبارك آباد نشان داده شده است ولیكن جدیدا برونزد دیگری در شمال رودهن ونیز شرق روستای آبعلی برداشت شده كه گسترش و ضخامت بیش تر (حدودm 200) و ترتیب چینه شناسی بهتری را نشان میدهند واز دولومیت های ریز بلور به رنگ خاكستری روشن ضخیم لایه تا توده ای شكل گاهی چرت دار تشكیل گردیده اند (وحدتی،1376) در منطقه مورد بررسی مرز زیرین این سازند برونزد ندارد ولی گذر آن در سمت بالا به سازند باروت پیوسته است و با پیدایش اولین لایه متمایز سیلت سنگها و شیل های رنگارنگ سازند باروت مشخص می گردد.سن سازند سلطانیه را پركامبرین پسین (وندین) تا كامبرین پیشین تعیین نموده اند.
2-سازند باروت كامبرین:
برونزدهای سازند باروت، معمولا در شمال گسل مشا-فشم ظاهر گردیده ولیكن در برداشت های جدید در جنوب لتیان و شرق روستای آب علی نیز تشخیص داده شده است وغالبا از شیل ها وسیلت سنگ های میكادار قرمز تیره ،بنفش وسبز رنگ گاهی دارای درون لایه های آهك متبلور آلگ دارسیاه رنگ ونیز دولومیت های چرت و آلگ حفره دار زردرنگ تشكیل شده است. بیش ترین گسترش این سازند به شكل هسته یك تاقدیس در منطقه شرق میگون تا زاگون و با ضخامت حدو250 تا 350 قابل متر مشاهده است. در دره روته ونیز رخنمون های شمال افجه وكند بخش تحتانی این سازند دارای دولومیت بیشتری می باشد و از شیل های سبز تیره و یا سیاه متناوب با دولومیت های تیره رنگ ضخیم لایه تا توده ای شكل و دولومیت های آهكی سیاه رنگ تشكیل گردیده ولذا با نشانه و در محدوده ای جداگانه نشان داده شده اند.
مرز بین سازند باورت وسازند زاگون فوقانی، پیوسته و تدریجی است و با نازك تر شدن تدریجی درون لایه های دولومیتی و نیز بیشتر شدن سیلت سنگ های قرمز رنگ مشخص می گردد و بر راس آخرین لایه دولومیتی ضخیم سازند باروت منطبق است.در قسمت شرق تهران، فسیلی در سازند مزبور یافت نشده ولیكن در مناطق شرقی تر ، در شمال جابان، فسیلهایی كاملا متبلور شده اند از طبقات سنگ آهكی سازند باروت توسط آلنباخ (1966) گزارش شده كه با فسیل .Biconulites sp (مشخص كامبرین زیرین) قابل مقایسه است . این فسیل در آروه نیز توسط اشتایگر (1966) از طبقات با موقعیت چینه شناسی مشابه بدست آمده است.
3-سازندزاگون (كامبرین زاگون):
برونزدهای سازند زاگون با مشخصاتی ثابت از میگون تازاگون (ضخامت حدود 450m) ونیز در شمال روستای آردینه (همگی در شمال گسل مشا-فشم)گسترش دارند ولیكن در برداشت های اخیر در جنوب لتیان، جنوب آردینه و شرق روستای آبعلی نیز شناسایی شده اند ولیكن با ضخامت هایی به مراتب كمتر. این سازند در ناحیه برش الگو (روستای زاگون) به چهار عضو به ترتیب از پایین به بالا تقسیم شده است .عضوA (حدود 100m) متشكل است از شیل های آهكی و مارن های رسی نرم قرمز تیره یا بنفش معمولا خیلی نازك لایه كه در نقاط بسیاری به طور محلی دارای درون لایه های خیلی نازك سنگ آهك خاكستری هستند.عضوB (حدود 50m ) با ماسه سنگهای ریز تا متوسط دانه قرمز- بنفش با لایه بندی به ضخامت 60-50 سانتی متر و سیمان كمی آهكی مشخص می گردد عضو C (حدود 160 متر) متشكل است از سیلت سنگ های نرم قرمز تیره میكا دار با لایه بندی به ضخاتم 20-30 سانتی متر كه به سمت بالا درون لایه هایی به ضخامت 2-1-1 متری ماسه سنگ صورتی در آن ها ظاهر می شود. عضو D (حدود 120m) با ماسه سنگ های خیلی متراكم صورتی یا سفید با لایه بندی به ضخامت 60-50 سانتی متر مشخص می گردد كه متناوب با لایه های نازك سیلت سنگ ها و ماسه سنگ های به رنگ قرمز تیره هستند كه ایجاد نوارهای متناوب سفید وقرمز رنگ شاخصی نموده است. سازند زاگون درسمت بالا با پیوستگی تدریجا تبدیل لالون می گردد ومعمولا مرز مربوطه درراس بالاترین طبقه سیلت سنگ قرمز رنگ متمایز قرار داده میشود. فسیلی در این سازند یافت نشده ولیكن موقعیت چینه شناسی آن سن كامبرین پیشین را پیشنهاد می نماید.
4-سازندلالون
ماسه سنگهای قرمز رنگ آركوزی دانه متوسط سازند لالون بالابندی به ضخامت از 40 تا 80 سانتی متر و با مشخصات سنگ شناسی ثابت وضخامت حدود 600m در برش الگو در جنوب روستای لالون گسترش وسیعی در سرتاسر منطقه دارد. طبقه بندی متقاطع (كراس بدینگ) به فراوانی دیده می شود. طبق بررسی های میكروسكوپی 70تا 80 % دانه های جور شده ،كوارتز و 10تا 15% فلدسپات میباشد. دانه های چرت، سنگ آتشفشانی بازیك وسنگهای دگرگونه درجه پایین نیز به مقدار كم دیده می شود كه در زمینه ای كائولینیتی وقرمز رنگ سرشار از اكسید های آهن قرار گرفته اند. در بخش بالای سازند، یك زون سنگی نرم فرسایش با ضخامت حدود 50 تا 35m اعداد یا همه فارسی باشند یا همه انگلیسی گسترش یافته كه شامل سیلت سنگهای آهكی متناوب با شیل های قرمز، بنفش یا سبز خیلی نازك لایه رنگارنگ می باشد.
در ماسه سنگهای سازند لالون هیچ فسیلی پیدا نشده است. اما در نواحی شرقی تر (شمال سربندان) معمولا در بخش های بالایی شیلی –سیلتی آثار فسیل كروزیانا مشاهده شده ورده پای تریلوبیت مربوط به كامبرین زیرین-میانی و از گروه ردلیچیا پیدا شده است.
5-كوارتزیت كامبرین (سابقا كوارتزیت راس)
بر روی بخش شیلی-سیلتی راس سازندلالون، با همبری سنگ شناسی ، ضخامتی در حدود 50m از كوارتزیت وماسه سنگهای فلدسپات دار خیلی سخت وفشرده كوارتزیتی سفید رنگ بالایه بندی به ضخامت 80 تا 60 سانتی متر قرار گرفته است كه سابقا به عنوان كوارتزیت راس وجزئی از سازند لالون تصور می شده اند. ولیكن امروزه تمایل بیشتر بر این است كه كوارتزیت های مزبور، پیشرونده و مربوط به قاعده سازند میلا در نظر گرفته شوند.
6-سازندمیلا
از پنج عضو سازند میلادر برش الگو، در میلا كوه دامغان در محدوده نقشه شرق تهران و در رخنمون های جنوب روستاهای روته، زاگون، لالون و آبنیك (آبناك).تنها عضو اول (تحتانی) سازند مزبور با ضخامت حداكثر 150m (دره جاجرود) تشخیص داده شده است.كه از مارن متورق دولومیتی زرد رنگ ودولومیت های سیاه رنگ و دولومیتهای آهكی تشكیل شده اند. بین این رسوبات ورسوبات پالئوزئیك بالایی یك وقفه عظیم رسوبی وجود دارد و سازند جیرود با ناپیوستگی روی آنها قرا رگرفته است ودر جنوب روته آسرتو قرارگیری سازند فجن بر روی عضو اول را نیز گزارش نموده است.
در شمال آردینه ونیز شمال وشرق مبارك آباد عضو پنجم با ضخامت حدود 100m و متشكل از ماسه سنگ ها و سیلت سنگهای قرمز یا سبز متناوب با شیل های رنگارنگ و اكثرا به رنگ های سیاه یا سبز با ناپیوستگی فرسایشی خفیف disconformity بر روی دولومیت های عضو اول قرار گرفته است. در عضو اول فسیلی یافت نشده است ولیكن این حقیقت كه در ناحیه كرمان، تریلوبیت های كامبرین میانی زون Redlichia در بالای كوارتزیت راس سری داهو (سازند لالون) پیدا شده اند. پیشنهاد می نماید كه دولومیت های عضو اول ناحیه البرز كه جایگاه چینه شناسی مشابهی بر روی كوارتیزیت راس دارند نیز مربوط به كامبرین میانی باشند. عضو دوم نیز بدون فسیل است ولیكن در ناحیه دامغان، حاوی تریلوبیت های گروه Lioparella nd anomosarella واحتمالا مربوط به راس كامبرین میانی می باشد. فسیل های عضو سوم سن كامبرین پسین را پیشنهاد می نمایند و عضو چهارم شناسایی نشده است.اما این عضو در میلاكوه حاوی تریلوبیت هایی است كه دلالت بر آشكوب بالایی كامبرین بالایی دارند.عضو پنجم در البرز مركزی و نیز میلاكوه فاقد فسیل است اما می تواند مترادف با بخشی از ماسه سنگها و سنگ آهك صورتی رنگ دارای فسیل های اردویسین زیرین سازند لشگرك باشند كه در فاصله كوتاهی از علم كوه پیدا شده است. در جنوب لتیان نیز در برداشت های اخیر، بروتردهای دولومیتی به رنگ خاكستری تیره سازند میلا(عضو اول) شناسایی شده است.
7-سازند جیرود
با بیشترین ضخامت (980m) در نواحی در بند تا گرمابدره رخنمون دارد و به چهار عضو به ترتیب از پایین به بالا به شرح مختصر زیر تقسیم شده است:
عضوA: با ضخامت حدود 140m
عضوB: ضخامت حدود 220m از سنگهای آهكی سیاه و سرشار از فسیل
عضو C: در نزدیكی دورود وجنوب گرمابدره دارای بیشترین ضخامت (170m) است
عضو D: ضخامت حدود 300m
8-سازند مبارك
با حداكثر ضخامت حدود 450m در شمال مبارك آباد واطراف امامزاده هاشم، رخنمون دارد كه بر روی عضو A سازند جیرود قرار گرفته و به چهار زون سنگی تقسیم شده است واز سنگ آهكهای سیاه رنگ فسیل و یا اینتركلاست دار تشكیل شده و در بخش پایین آن، درون لایه های مارنهای سیاه رنگ دیده می شود. بر روی این سازند عموما با ناپیوستگی فرسایشی، برش های آهكی و سنگ آهكهای اواولیتی سازند الیكا قرار گرفته است. سازند مزبور را هم ارز زمانی عضوهای C,B سازند جیرود فرض می كنیم وسن این سازند را كه بوینفرپیشین تعیین نموده اند.
9-سازند دورود :
در شمال شرق روستای دورود با ضخامت حدود 180m رخنمون دارد و به چهار زون سنگی تقسیم شده است و عمدتا متشكل است از ماسه سنگ ،سیلت سنگ، شیل های قرمز رنگ، گاهی دارای تناوب های سنگ آهك مارنی، كوارتزیت وكنگلومرای كوارتزیتی ودر اواسط آن، سنگ آهكهای فزولینیت دار خاكستری رنگ با ضخامت 50M تا 20 دیده می شود.
سن سنگهای آهكهای سازند دورود، پرمین پیشین است.ناگفته نماند كه در حال حاضر زون سنگی تحتانی را مربوط به سازند دورود نمی دانند.
10-سازند روته :
در دره روته با ضخامت 230m عمدتا متشكل از سنگ آهكهای فسیل دار به رنگ خاكستری متوسط ، لایه ای تا توده ای شكل دیده می شود. در طبقات تحتانی وفوقانی سازند روته ، معمولا درون لایه های به ضخامت2M تا 1. سنگ آهن دیده می شود. فون های غنی این سازند، پیشنهاد سن پرمین پسین و بخصوص آشكوب مرغابین و شاید راس آشكوب داروازین را می كند كه بیشتر با اواسط پرمین تطبیق دارد.
11-سازند نسن :
رخنمون خیلی كوچك سنگ آهكهای مارنی خاكستری نازك لایه سرشار از فسیل با ضخامت 9m در شمال مبارك آباد به عنوان سازند نسن در نظر گرفته شده است. كه با ناپیوستگی ومرزی ضخیم از سنگ آهن روی سازند مبارك قرار گرفته است.فسیل ها دلالت بر سن پرمین بالایی دارند.
12-سازند الیكا :
سازند الیكا به 3 عضو به ترتیب از پایین به بالا تقسیم شده است:
-عضوA: تشكیل شده است از حدود 180 متر سنگ آهكهای مارنی خاكستری رنگ روشن ونازك لایه، متناوب با مارن های آهكی متورق. كه در سطح آنها اثرات جانوران حفار و گاهی صدفهای پلسی پوددار(كلارایا) دیده می شود.درون لایه های سنگ آهك اواولیتی قرمز حاوی گاستروپودهای ریز وانتیر اسپارودایتهای شاخص و كنگلومراهای آهكی قرمز رنگ نیز مشاهده می گردد.
-عضوB: تشكیل شده است از حدود 180m تا 200m سنگ آهكها و سنگ آهكهای دولومیتی سخت وفشرده سیاه رنگ با لایه بندی نامشخص.
-عضو C: از ردیف یك نواختی از دولومیت های به رنگ خاكستری روشن ریز تبلور ،ضخیم لایه تا توده ای شكل تشكیل شده وضخامت های متغییری نشان می دهد (حداكثر 250m) سن احتمالی تریاس میانی را به این سازند نسبت می دهند.